چرا جذب و نگهداری نیروهای مستعد یک مزیت رقابتی است؟
در دنیای پرتلاطم امروز که سازمانها با رقابت شدید، تغییرات فناوری، و نیاز روزافزون به نوآوری مواجهاند، دیگر داشتن سرمایه مالی یا زیرساخت فنی تنها عامل موفقیت نیست. آنچه سازمانها را از یکدیگر متمایز میکند، سرمایه انسانی باکیفیت، یعنی افراد باهوش، خلاق، متعهد و توانمند است. اما جذب این افراد کافی نیست؛ مهمتر از آن، نگهداشت مؤثر این نیروها و فراهمکردن بستری برای رشد و نگهداری نیروهای مستعد است .
بسیاری از شرکتها با صرف هزینههای فراوان، کمپینهای جذب گسترده اجرا میکنند اما پس از استخدام، در حفظ این نیروهای ارزشمند ناکام میمانند. این مسئله نهتنها موجب از دست رفتن سرمایه و زمان میشود، بلکه به وجهه برند کارفرمایی نیز لطمه میزند.
در این مقاله، به بررسی جامع و کاربردی استراتژی های جذب و نگهداری نیروهای مستعد در سازمانها میپردازیم. خواهیم دید که چگونه میتوان با طراحی هوشمندانه فرایندهای منابع انسانی، از مرحله جذب تا نگهداشت، چرخهای پایدار از رشد، رضایت و عملکرد بالا را در تیمهای سازمانی ایجاد کرد. این استراتژیها، برای شرکتهای کوچک، متوسط و بزرگ قابل پیادهسازیاند و میتوانند بهعنوان مزیتی رقابتی بلندمدت در دنیای کاری امروز عمل کنند.
- پیشنهاد بررسی >>>> مهارت های مورد نیاز جهت سرپرستی کارکنان
تعریف نیروهای مستعد و نقش آنها در موفقیت سازمان
پیش از آنکه به بررسی استراتژیهای جذب و نگهداری بپردازیم، ضروری است بدانیم منظور از نیروی مستعد (Talent) در یک سازمان چیست و چرا تمرکز بر این دسته از کارکنان تا این اندازه اهمیت دارد.
نیروی مستعد کیست؟
نیروی مستعد به فردی گفته میشود که ترکیبی از ویژگیهای زیر را داراست:
مهارت تخصصی بالا در زمینه شغلی خود
توانایی یادگیری سریع و تطبیق با تغییرات محیط کار
انگیزه درونی برای رشد و پیشرفت فردی و سازمانی
تفکر خلاق و حل مسئله پیشرفته
قابلیت رهبری یا تأثیرگذاری در تیم
تعهد و مسئولیتپذیری بالا
در واقع، نیروی مستعد فقط یک «کارمند خوب» نیست؛ او یک «سرمایه راهبردی» برای سازمان است که میتواند جریان تحول، نوآوری و ارزشآفرینی را به حرکت درآورد.
چرا نگهداشت نیروهای مستعد حیاتی است؟
تحقیقات بینالمللی در حوزه منابع انسانی نشان دادهاند که درصد کوچکی از کارکنان (معمولاً حدود ۲۰٪) بیش از ۸۰٪ از نوآوری، بهرهوری و رشد سازمانی را تولید میکنند. این دسته همان نیروهای مستعد هستند. حال تصور کنید اگر سازمان نتواند این افراد را جذب یا در بلندمدت حفظ کند، چه میزان از پتانسیل پیشرفت و مزیت رقابتی را از دست خواهد داد.

- پیشنهاد بررسی >>>> چگونه به یک مربی تبدیل شوید و بهترین کارمندان خود را حفظ کنید ؟
نیروهای مستعد خواهان سازمانهایی هستند که:
- فرصت رشد و یادگیری مستمر فراهم کنند
- محیطی انعطافپذیر، سالم و حمایتی داشته باشند
- آنها را ببینند، بشنوند و ارزشگذاری کنند
- مسیر شغلی مشخص و هدفمند در اختیارشان بگذارند
اگر این عوامل فراهم نباشند، حتی بهترین حقوق و مزایا هم مانع خروج این افراد نخواهد شد. از این رو، سازمانها باید فراتر از جذب، به استراتژی های نگهداری نیروی انسانی توجه ویژهای داشته باشند.
استراتژیهای جذب نیروهای مستعد
برند کارفرمایی قوی (Employer Branding)
برند کارفرمایی یکی از پایههای کلیدی در جذب نیروی مستعد است. نیروی باهوش و باکیفیت، پیش از هر تصمیمی درباره استخدام، تصویری ذهنی از سازمان شما میسازد: آیا محیط کار این شرکت حرفهای است؟ آیا در آنجا پیشرفت میکنم؟ آیا ارزشهای آنها با من همراستا است؟
برند کارفرمایی نه فقط از طریق تبلیغات یا آگهیهای استخدامی، بلکه از درون شکل میگیرد؛ یعنی با نحوه برخورد سازمان با کارکنانش، کیفیت مدیریت، فرهنگ داخلی، تجربیات منتشرشده کارکنان در شبکههای اجتماعی، نظرات درجشده در پلتفرمهایی مثل Glassdoor، و محتوای منتشرشده توسط سازمان.
هرچقدر این برند شفافتر، انسانیتر و الهامبخشتر باشد، احتمال جذب افراد مستعد بالاتر میرود.
استخدام مبتنی بر ارزشها (Values-Based Hiring)
استخدام فقط تطابق رزومه با شرح شغل نیست؛ استخدام موفق یعنی انتخاب فردی که هم به لحاظ مهارتی توانمند باشد، و هم از نظر ارزشها و نگرش شخصی با فرهنگ سازمان همخوانی داشته باشد.
نیروهای مستعد تمایل دارند در محیطی کار کنند که همسو با باورهایشان باشد. اگر سازمان به نوآوری، استقلال و یادگیری اهمیت میدهد، افرادی را جذب کند که با این فضا رشد میکنند. برعکس، اگر فردی صرفاً با انگیزه مالی یا عنوان شغلی وارد سازمان شود، اما ارزشهایش در تضاد با فضای واقعی باشد، ماندگاری و عملکرد او پایین خواهد بود.
در این مدل استخدام، باید در فرایند مصاحبه، سؤالات رفتاری و موقعیتی را طوری طراحی کرد که میزان همراستایی فرد با ارزشهای کلیدی سازمان ارزیابی شود.
استفاده از بازاریابی محتوایی در استخدام
در دنیای امروز، نیروی مستعد فقط به دنبال «شغل» نیست، بلکه به دنبال «معنا»، «تجربه کاری» و «رشد حرفهای» است. بازاریابی محتوایی به سازمانها کمک میکند تا فراتر از انتشار یک آگهی ساده، تصویری جذاب از خود در ذهن جامعه تخصصی بسازند.
سازمان میتواند در وبسایت رسمی، لینکدین، اینستاگرام یا بلاگ تخصصی خود، محتوایی منتشر کند که فرهنگ کاری را نشان دهد، داستان موفقیت کارکنان را روایت کند، یا نمونههایی از پروژههای جالب خود را به اشتراک بگذارد.
این محتواها ذهن داوطلبان بالقوه را با خود درگیر میکند و باعث میشود زمانی که موقعیت شغلی باز شد، قبلاً یک رابطه عاطفی-حرفهای با برند ایجاد شده باشد.
- پیشنهاد بررسی >>>> شرکت های بزرگ چطور برترین نیروهای فروش را جذب و حفظ میکنند ؟
ایجاد تجربه مثبت از فرآیند جذب (Candidate Experience)
فرایند جذب، بهاندازه خود شغل اهمیت دارد. اگر داوطلب در این مسیر احساس کند که سازمان با او محترمانه، شفاف و حرفهای برخورد میکند، حتی در صورت رد شدن هم دید مثبتی نسبت به برند شما خواهد داشت. اما برعکس، یک تجربه مبهم، کند یا بیاحترامیآمیز میتواند نام برند را مخدوش کند.
نیروهای مستعد معمولاً چند گزینه شغلی دارند و تجربهای که در مصاحبه، ارزیابی، تعاملات ایمیلی یا گفتوگوهای ابتدایی با شما کسب میکنند، میتواند تعیینکننده باشد.
سازمانهایی که برای بهبود این تجربه تلاش میکنند—مثلاً از ابزارهای خودکارسازی استفاده میکنند، زمانبندی دقیق دارند و بازخورد میدهند—در رقابت جذب جلوترند.
شبکهسازی هدفمند و استفاده از معرفی داخلی
یکی از روشهای مؤثر برای جذب سریع و مطمئن، استفاده از شبکه افراد درون سازمان است. کارکنان فعلی میتوانند بهترین سفیران برند کارفرمایی باشند، و از طریق ارتباطات شخصی خود، افراد مستعدی را معرفی کنند که هم از نظر مهارتی توانمند و هم از نظر فرهنگی سازگار هستند.
تشویق کارکنان به معرفی افراد از طریق طرحهای تشویقی، و داشتن بانک رزومههای غیرفعال، میتواند فرآیند جذب را کوتاهتر، کمهزینهتر و دقیقتر کند. همچنین، افراد معرفیشده توسط همکاران معمولاً وفادارتر و ماندگارتر از سایرین خواهند بود، چون قبل از ورود، تصویری واقعی از محیط کار به آنها منتقل شده است.
حضور فعال در اکوسیستم تخصصی
نیروهای مستعد معمولاً اهل یادگیری، شرکت در رویدادهای تخصصی، تعامل در انجمنها و دنبالکردن محتوای تخصصی هستند. اگر میخواهید دیده شوید، باید در همان مکانهایی که آنها حضور دارند، فعال باشید.
سازمانها میتوانند از طریق حمایت مالی یا محتوایی از همایشها، ارسال مقاله در ژورنالهای تخصصی، برگزاری وبینار، هکاتون یا نشستهای تخصصی، برند خود را در جامعه تخصصی تثبیت کنند. این فعالیتها نهتنها به دیدهشدن برند کمک میکنند، بلکه در ذهن افراد مستعد، تصویر یک شرکت «حامی دانش و نوآوری» ایجاد میکنند—و این دقیقاً همان چیزی است که آنها به دنبالش هستند.
استراتژیهای نگهداری نیروهای مستعد
جذب نیروهای بااستعداد تنها نیمی از مسیر موفقیت در مدیریت سرمایه انسانی است؛ نیم دیگر، نگهداشت و پرورش مستمر این نیروها در سازمان است. نیروهای مستعد معمولاً فرصتهای زیادی در بازار دارند و اگر احساس رشد، معنا، احترام و امنیت نکنند، بهراحتی جذب سازمانهای دیگر خواهند شد.
در این بخش، به استراتژیهایی میپردازیم که به سازمانها کمک میکنند تا محیطی انگیزشی، پایدار و رشددهنده برای نگهداری بهترین استعدادهای خود ایجاد کنند.
برنامههای توسعه فردی و مسیر شغلی
هیچ چیز بهاندازه فرصت رشد حرفهای و یادگیری مستمر برای یک نیروی مستعد جذاب نیست. سازمانهایی که مسیر شغلی روشن، امکان ارتقاء، و برنامههای توسعه فردی برای کارکنان خود طراحی میکنند، شانس بسیار بیشتری برای حفظ آنها دارند.
برگزاری کارگاههای آموزشی، اختصاص بودجه آموزش، دسترسی به دورههای آنلاین، فرصت حضور در رویدادهای تخصصی و تعریف مربی (Mentor) برای کارکنان تازهوارد، از جمله اقداماتی است که نشان میدهد سازمان برای رشد افراد خود سرمایهگذاری میکند.
نتیجه: کارکنان حس میکنند دیده میشوند، رشد میکنند و آیندهشان با آینده سازمان گره خورده است.

- پیشنهاد بررسی >>>> دوره آموزشی مدیریت و سرپرستی
مدیریت عملکرد و بازخورد مؤثر
یک سیستم ارزیابی عملکرد عادلانه، شفاف و منصفانه، برای نیروهای مستعد بسیار مهم است. آنها نیاز دارند بدانند که تلاششان دیده میشود، بازخورد میگیرند و برای پیشرفتشان برنامه وجود دارد.
سازمانهایی که بازخورد را بهصورت مستمر، هدفمند و دوطرفه ارائه میدهند، اعتماد و انگیزه را در تیم خود افزایش میدهند.
مثال: استفاده از جلسات ماهانه بازخورد ، بررسی عملکرد مبتنی بر اهداف قابل اندازهگیری (OKR)، و تعریف شاخصهای عملکردی دقیق، به شکلگیری یک سیستم منصفانه و یادگیرنده کمک میکند.
فرهنگ سازمانی سالم و انگیزشی
فرهنگ سازمانی، فضایی است که فرد در آن نفس میکشد. حتی بهترین پکیجهای مالی و رشد شغلی هم نمیتوانند جای یک فرهنگ انسانی، سالم، حمایتی و انگیزشی را بگیرند.
نیروهای مستعد به سازمانهایی گرایش دارند که:
- در آنها احترام متقابل و شفافیت حاکم است
- همکاری تیمی بر رقابت ناسالم مقدم است
- اشتباه بهعنوان بخشی از یادگیری پذیرفته میشود
- مدیران الهامبخش و در دسترس هستند
- ارزشهای انسانی بر رفتارهای سازمانی حاکمند
فرهنگ سازمانی قوی، مثل چسبی است که افراد را نگه میدارد حتی وقتی پیشنهادهای بهتر دریافت میکنند.
انعطاف در کار و توازن زندگی-کار
در دنیای امروز، مرزهای سنتی میان زندگی شخصی و کاری کمرنگتر شدهاند. نیروهای مستعد ارزش زیادی برای انعطافپذیری، توازن کار و زندگی، و اختیار در نحوه انجام کار قائلاند.
سازمانهایی که امکان دورکاری، ساعات کاری شناور، مرخصیهای منعطف و حمایت روانی از کارکنان فراهم میکنند، وفاداری و رضایت بالاتری از کارکنان خود دریافت میکنند.
این انعطافپذیری بهخصوص برای نسلهای جدیدتر نیروی کار ( مانند نسل Z و Y ) اهمیت حیاتی دارد، چرا که آنها بیش از نسلهای قبل به دنبال معنا، آزادی و سلامت روان در محیط کار هستند.
نقش منابع انسانی در تدوین و اجرای استراتژیها
در عصر رقابتهای شدید بر سر استعدادها، دیگر منابع انسانی صرفاً یک واحد اداری یا پشتیبان نیست، بلکه بهعنوان یکی از ارکان راهبردی سازمان شناخته میشود. طراحی و اجرای موفق استراتژیهای جذب و نگهداری نیروهای مستعد بدون مشارکت فعال و حرفهای تیم منابع انسانی عملاً غیرممکن است.
در این بخش، نگاهی دقیق به جایگاه و مسئولیتهای منابع انسانی در این مسیر خواهیم داشت.
- پیشنهاد بررسی >>>> کوچینگ سازمانی: چگونه به کارمندان خود کمک کنیم تا به بهترین نسخه خود تبدیل شوند ؟

نقش منابع انسانی در طراحی استراتژیهای جذب
اولین مسئولیت منابع انسانی، شناخت دقیق نیازهای واقعی سازمان و آیندهنگری در جذب استعدادهاست. این یعنی صرفاً پر کردن جای خالی یک پست سازمانی نیست؛ بلکه درک این موضوع است که سازمان در چه جهتی حرکت میکند و چه نوع استعدادهایی در آینده به آن مزیت رقابتی میدهند.
تیم منابع انسانی باید بتواند:
- تحلیل بازار کار و وضعیت رقبا را انجام دهد
- برند کارفرمایی را با همکاری بخش مارکتینگ تقویت کند
- فرایند استخدام را انسانی، حرفهای و دادهمحور طراحی کند
- به ابزارهای دیجیتال منابع انسانی (ATS، HR Analytics) مسلط باشد
- روابط مؤثر با جامعه تخصصی و دانشگاهها ایجاد کند
این تیم، پل ارتباطی بین ارزشهای سازمان و تجربه اولیه داوطلب است؛ اگر درست عمل کند، فرآیند جذب تبدیل به تجربهای متقاعدکننده خواهد شد.
نقش منابع انسانی در نگهداشت و توسعه استعدادها
کار منابع انسانی پس از جذب پایان نمیپذیرد؛ تازه مهمترین وظیفه آغاز میشود: ساختن مسیر رشد، انگیزه و تعلق خاطر در افراد مستعد.
منابع انسانی مسئول طراحی سیستمهایی است که:
- امکان رشد فردی و شغلی را فراهم کند (Career Pathing)
- ساختار بازخورد مستمر، منصفانه و هدفمند داشته باشد
- فضا را برای ارتباط صادقانه و باز بین مدیران و کارکنان فراهم کند
- فرهنگ سازمانی را بهصورت فعال تقویت و از آن مراقبت کند
- ارزشهای سازمان را در رفتار روزمره تیمها نهادینه کند
باید توجه داشت که منابع انسانی باید نقشی فراتر از نظارت و اجرا داشته باشد؛ باید مشاور راهبردی مدیران باشد و با تحلیل دادهها، ارزیابی دورهای و ارتباط انسانی، مسیر حرفهای کارکنان را تسهیل کند.
منابع انسانی آیندهنگر، دادهمحور و انسانمدار
در دنیای مدرن، منابع انسانی باید سه ویژگی کلیدی داشته باشد:
- آیندهنگر: بداند چه شغلهایی در حال ایجاد شدن هستند و چه مهارتهایی فردا مزیت خواهند بود
- دادهمحور: بر اساس تحلیل رفتار کارکنان، رضایت شغلی، نرخ خروج و عملکرد تیمها تصمیم بگیرد
- انسانمدار: در همه برنامهها، رفاه، انگیزش و تجربه انسانی کارکنان را در اولویت قرار دهد
ترکیب این سه ویژگی، منابع انسانی را از یک واحد عملیاتی به یک موتور رشد سازمان تبدیل میکند—موتوری که بیوقفه به دنبال جذب، حفظ و شکوفاسازی استعدادهای کلیدی است.
چالشهای رایج در جذب و نگهداشت استعدادها و راهکارهای آن
رقابت شدید بر سر جذب نیروهای مستعد
یکی از بزرگترین چالشها در بازار کار امروز، رقابت تنگاتنگ بر سر جذب و نگهداری نیروهای مستعد است؛ بهویژه در حوزههایی مانند فناوری، طراحی محصول، داده و مارکتینگ. تعداد افرادی که هم از نظر تخصص و هم از نظر فرهنگی با سازمانها همخوان هستند، محدود است، اما تقاضا برای جذب آنها بسیار بالاست.
در این شرایط، سازمانی موفق خواهد بود که تصویر شفاف و جذابی از برند کارفرمایی خود ارائه دهد و در جامعه تخصصی شناختهشده باشد. ساختن برند کارفرمایی قوی، ایجاد تجربه کارمندی مثبت و طراحی مزایای رقابتی (مانند فرصتهای رشد، یادگیری، انعطافپذیری کاری و مشارکت در پروژههای معنادار)، مهمترین ابزارهایی هستند که میتوانند سازمان را از سایر رقبا متمایز کنند.
- پیشنهاد بررسی >>>> دوره آموزشی ایجاد انگیزه و تعهد در کارمندان
فرآیند استخدام پیچیده یا کند
بسیاری از نیروهای مستعد در میانه فرآیند استخدام سازمانها را ترک میکنند، نه به این دلیل که علاقهای به موقعیت ندارند، بلکه بهخاطر طولانی، مبهم و گاه بینظم بودن مراحل جذب. وقتی سازمان زمانبندی ندارد، بازخورد نمیدهد یا انتظارات را شفاف نمیسازد، داوطلب احساس بیارزشی میکند و سازمان را ترک میکند.
راهکار کلیدی، طراحی فرآیند استخدامی ساختاریافته، حرفهای و کاربرپسند است. استفاده از ابزارهای دیجیتال منابع انسانی (ATS)، اطلاعرسانی مستمر، بازخورد محترمانه حتی به افراد ردشده، و حذف مراحل غیرضروری، هم زمان جذب را کاهش میدهد و هم تصویر برند کارفرمایی را ارتقا میدهد.
نبود مسیر شغلی روشن برای کارکنان
نیروهای مستعد تنها بهدنبال یک موقعیت شغلی نیستند؛ آنها بهدنبال آینده هستند. اگر سازمان نتواند چشمانداز مشخصی از رشد، ارتقا و یادگیری ارائه دهد، این افراد احساس رکود و بیانگیزگی میکنند و به فکر ترک سازمان میافتند.
سازمانهایی که مسیر شغلی (Career Path) شفاف، هدفگذاری فردی، سیستم ارتقای ساختاریافته و فرصتهای یادگیری داخلی و خارجی را فراهم میکنند، نرخ ماندگاری و رضایت بالاتری از کارکنان خود دریافت میکنند. همچنین گفتوگوهای توسعه فردی و جلسات منتورشیپ میتواند کارکنان را در مسیر رشد همراهی کند.
ناسازگاری فرهنگی یا سبک رهبری نامطلوب
یکی از عوامل پنهان اما بسیار مؤثر در خروج نیروهای باکیفیت، فرهنگ سازمانی ناسالم یا رهبری ضعیف و غیرالهامبخش است. کارمندان مستعد معمولاً محیطهایی را ترک میکنند که در آنها دیده نمیشوند، مورد حمایت قرار نمیگیرند یا فرهنگ غالب با ارزشهای شخصیشان در تضاد است.
برای رفع این چالش، سازمان باید بهطور مستمر بر سلامت فرهنگی، سبک مدیریت و میزان مشارکت کارکنان نظارت داشته باشد. استفاده از ابزارهای بازخورد ۳۶۰ درجه، آموزش مدیران میانی، و ترویج گفتوگوی صادقانه میتواند جو سازمانی را به فضایی امن، مشارکتی و الهامبخش تبدیل کند.
سیاستهای غیرمنعطف و عدم توازن کار-زندگی
در دوران پساکرونا، نیروهای حرفهای بیش از هر زمان دیگری به انعطافپذیری شغلی و تعادل بین زندگی شخصی و حرفهای اهمیت میدهند. سازمانهایی که همچنان به مدلهای سنتی حضور فیزیکی، ساعات کاری سختگیرانه و بیتوجهی به سلامت روان پایبندند، در جذب و نگهداشت استعدادها ناکام خواهند ماند.
پاسخ به این چالش، بازنگری در سیاستهای منابع انسانی است. سازمان باید امکان دورکاری، ساعات کاری شناور، مرخصیهای منعطف، و خدمات سلامت روان را فراهم کند. این تغییر نهتنها رضایت کارکنان را افزایش میدهد، بلکه نشان میدهد سازمان به فردیت و نیازهای انسانی افراد احترام میگذارد.
نبود تحلیل داده در منابع انسانی
در بسیاری از سازمانها، تصمیمگیری در حوزه منابع انسانی همچنان شهودی و مبتنی بر برداشتهای فردی است. در چنین فضایی، نمیتوان دلایل واقعی خروج نیرو، افت انگیزه یا ناکارآمدی سیستم را بهدرستی شناسایی کرد.
راهکار، استفاده از تحلیل داده در منابع انسانی (HR Analytics) است. جمعآوری و بررسی دادههایی مانند نرخ خروج، رضایت شغلی، بهرهوری، غیبت، و بازخورد کارکنان، میتواند تصویر دقیقی از وضعیت منابع انسانی به مدیران بدهد. این تحلیلها پایهای برای تصمیمگیریهای هدفمند و بهبود استراتژیهای جذب و نگهداشت خواهد بود.
- پیشنهاد بررسی >>>> 9 راه برای بهبود فرآیند استخدام

جمعبندی: نیروی مستعد، سرمایهای که باید جذب و حفظ شود
در دنیای امروز، که بازار رقابت بر سر منابع انسانی شایسته داغتر از همیشه است، جذب و نگهداری نیروهای مستعد نه یک انتخاب، بلکه یک ضرورت راهبردی برای سازمانهاست. دیگر نمیتوان با روشهای سنتی و رویکردهای صرفاً اجرایی، انتظار داشت بهترین استعدادها به سازمان جذب شوند و در آن بمانند.
همانطور که در این مقاله دیدیم، استراتژیهای جذب باید بر پایه شناخت دقیق نیاز سازمان، ساختن برند کارفرمایی قوی، تجربه کارمندی مثبت و فرآیند جذب انسانی و حرفهای طراحی شوند. در ادامه نیز، استراتژیهای نگهداری باید محیطی انگیزشی، یادگیرنده و منعطف برای رشد فردی و تعلق سازمانی فراهم آورند. از توسعه مسیر شغلی گرفته تا بازخورد مؤثر، از سبک رهبری همدلانه تا تعادل کار و زندگی، همه از عوامل کلیدی در حفظ نیروی مستعد هستند. نقش منابع انسانی در این میان حیاتی است. منابع انسانی باید از یک واحد اجرایی به یک شریک استراتژیک تبدیل شود؛ واحدی که آیندهنگر، دادهمحور و انسانمدار باشد. همچنین، آگاهی از چالشهای رایج و پاسخ حرفهای به آنها، مسیر سازمان را در جذب و نگهداشت سرمایه انسانی روشنتر میسازد
در نهایت، باید بهیاد داشته باشیم:
سازمانی که بتواند ذهن، قلب و انگیزه نیروهای مستعد را به خود جلب کند، نهتنها در حال، بلکه در آینده نیز پیروز خواهد بود.