دنیا را بدون بهترین شرکتها تصور کنید!
دنیا را چند لحظه بدون تلفنهای هوشمند، اینستاگرام، فیسبوک، گوگل و بسیاری از این ابزارها و شرکتها تصور کنید! به احتمال زیاد، بسیاری از کارهای روزمره شما دچار اختلال میشوند و نمیتوانید همه چیز را باهم و در یک لحظه کنار یکدیگر داشته باشید. به نظر شما چه چیز مشترکی بین این شرکتها وجود دارد که میتواند منجر به خلق خروجیهایی شود که ما تا این حد به برای انجام کارهایمان به آنها وابسته هستیم؟ شاید بتوان وجود شغلی به نام مدیریت محصول در این شرکتها را جزو یکی از دلایل موفقیت آنها دانست که در ادامه بیشتر به آن خواهیم پرداخت.
مدیریت محصول به چه معناست؟
برای اینکه در این شرکتها یا هر شرکت دیگری که فعالیت حرفهای دارد، یک پروژه کوچک یا بزرگ بخواهد به نتیجه مناسب دست پیدا کند و محصول موردعلاقه مشتری را خلق کند، به مدیر محصول نیاز دارد. شاید برایتان سوال شود مدیر محصول به چه فردی میگویند و چه وظایفی به عهده دارد! یکی از دلایلی که این نوع سوالات حتی از طرف افراد با تجربه در کسب و کارها پرسیده میشود این است که اساساً مدیریت محصول، جزو کارهایی است که تعداد زیادی از مسئولیتها و کارها را شامل میشود و این موضوع تعریف آن را تاحدی دشوار میکند.
اما در تعریفی مناسب از این حرفه میتوان گفت مدیریت محصول، فرآیندی است که بر ارائه یک محصول جدید به بازار یا توسعه محصول فعلی تمرکز دارد. اگر بخواهیم ابتدا و انتهای کار یک مدیر محصول را ترسیم کنیم، میتوانیم بگوییم در این حرفه، شروع کار با ایدهی یک محصولی است که مشتری قرار است با آن سر و کار داشته باشد و انتهای آن ارزیابی میزان موفقیت آن محصول است.
چهار کار اصلی یک مدیر محصول
عمده کارهای یک مدیر محصول، شامل طیف وسعی از کارهای مختلف در حوزههای استراتژیک تا فنی میشود. بطور کلی، کارهایی که یک مدیر محصول انجام میدهد در چهار مرحله زیر جای میگیرند:
- تعیین چشم انداز و هدف
- خلق و توسعه استراتژی محصول
- ایجاد نقشه راه برای توسعه فنی محصول
- همکاری در برنامهریزی برای بازاریابی و فروش محصول
همانطور که از مراحل بالا مشخص است، یک مدیر محصول باید با واحدهای مختلفی در ارتباط باشد و انجام کارهای بالا به تنهایی ممکن نیست. هر کدام از این مراحل میتوانند شامل فعالیتهایی باشند که هم در داخل و هم در خارج از شرکت انجام میشوند. نکته حائز اهمیت این است که یک مدیر محصول بصورت عملیاتی در فاز اجرایی وارد نمیشود بلکه بر پیادهسازی کارها نظارت میکند.
ارتباط مدیریت محصول با دیگر واحدها چگونه است؟
برای توسعه یک محصول، همکاری انعطافپذیر و چابک چند تیم در واحدهایی همچون بازاریابی، مدیریت پروژه، مهندسی، تجربه کاربری و تحلیلگری کسبوکار لازم است. در واقع هر تیم شامل چندین نفر میشود که برخی از آنها در سطح مدیریت قرار دارند که بر راهبردها و تصمیمات نظارت دارند و گروهی دیگر به انجام کارهای عملیاتی میپردازند.
همانطور که در تصویر زیر مشاهده میکنید، ساختار تیم توسعهدهنده محصول به زیرمجموعههای مختلفی تقسیم میشود که یکی از آنها مدیریت محصول است. نقش مدیر محصول نسبت به سایر تیمهایی که در فرآیند توسعه محصول قرار دارند، معمولاً دارای مسئولیتهای بیشتری و متنوعتری است.
جف ترموند که در شرکت Xseed (کمپانی فعال در حوزه آموزش) سرمایه گذاری کرده؛ میگوید: “به عنوان سرمایهگذار در استارت آپهای آیندهدار، ما با تیمهای زیادی که تجربه مدیریت محصول را ندارند، مواجه میشویم. گاهی اوقات، مدیرعامل یک شرکت، به سادگی سعی میکند در هزینهها صرفهجویی کند و بدون نیاز در نظر گرفتن مدیریت محصول، به هر شکل میخواهد شرکت را راه اندازی کند. ما فکر می کنیم داشتن این منطق، اشتباه بزرگی است و به صورت بالقوه ازبین برنده شرکت است”.
با این توضیح شاید لازم باشد تعداد قابل توجهی از کسبوکارها نیاز داشته باشند تا نسبت به موقعیت یک مدیر محصول تجدیدنظر کنند.
چه زمانی به یک مدیر محصول نیاز پیدا خواهید کرد؟
اساساً مدیر محصول به خوبی میتواند بین کارهایی که باید انجام شوند، ارتباط منطقی برقرار کند.
برای رسیدن به این هدف، اگر کسبوکاری دارید که محصول یا خدمتی را میخواهد به بازار عرضه کند یا در حال انجام این کار است، به خوبی باید بدانید که در موارد زیر به یک مدیر محصول نیاز خواهید داشت:
✔️ تیم برسر ویژگیهای آینده و نقشه راه محصول توافق ندارد
✔️ تیم درباره قیمتگذاری خدمات و محصولات سردرگم است
✔️ تحلیلگران صنعت نسبت به محصولتان بی تفاوت هستند
✔️ تخمینی از تعداد مشتریان هدف و مبلغی که حاضرند برای محصولتان بپردازند؛ ندارید
✔️ نمی توانید در 10 ثانیه، ارزش پیشنهادی محصول خود را توضیح دهید
✔️ تیم فروش، ابزارهای موردنیاز برای فروش محصول را در اختیار ندارد
✔️ لیستی از 20 مشتری برتر بالقوه و اطلاعات تماس آنها ندارید
نتیجهگیری
اشتباه کردن در تعریف یا گرفتن خروجی از کارهایی که یک مدیر محصول انجام میدهد، میتواند برایتان گران تمام شود و حتی زمانی که شرکت در مراحل اولیه قرار دارد، این موضوع میتواند کشنده باشد. اگر شما منتظر بمانید تا زنگ یکی از این هشدارها به صدا در بیاید تا شروع به استخدام مدیر محصول کنید، تا آن وقت خودتان و همکارانتان را در موقعیت ضعف رقابتی شدید قرار دادهاید.
آیا شما تا به حال با چالشهای عدم حضور مدیر محصول در یک کسب و کار مواجه شدهاید؟ فکر میکنید عدم حضور چنین فردی چه لطمههایی میتواند به سازمان شما وارد کند؟
لطفاًٌ نظرات خودتان را با ما به اشتراک بگذارید.
منابع: