اصلی‌ترین مولفه‌های تاثیرگذاری کدامند؟

منابع انسانی تاثیرگذاری

همیشه در زندگی با افرادی مواجه می‌شویم که چندان حرفی نمی‌زنند اما وقتی صحبت می‌کنند کلماتشان وزن خاصی دارد. همان‌هایی که کم ولی تاثیرگذار صحبت می‌کنند، همان‌هایی که در گوشه‌ای از ذهنشان به این باور رسیده‌اند که وقتی پرنده حرف می‌زند انسان است و وقتی سکوت می‌کند آسمان. همان‌هایی باعث تفهیم مفهوم سکوتِ سمفونی‌های بزرگ می‌شوند.

تاثیرگذاری لزوما با صحبت کردن اتفاق نمی‌افتد. افراد تاثیرگذار قدرت سکوت در ارتباطات را درک می‌کنند و از آن به صورت یک ابزار استراتژیک برای تسلط در تعاملات استفاده می‌کنند. بنابراین، تأثیر گفتارشان فراتر بیان معمولی می‌رود.

بر خلاف دیدگاه عامه مردم رهبران تاثیرگذار همیشه نقل مجلس نیستند و با هیاهو ایجاد کردن، روی دیگران تاثیرگذار نمی‌گذارند. همانطوری که تا اینجا بحث کردیم یکی از ویژگی‌های رهبران اصیل تاثیرگذاری است اما رهبران چگونه به حدی از تاثیرگذاری می‌رسند؟ 

تا پایان این مقاله قرار است به پاسخ این چند سوال برسیم

تاثیرگذاری چیست؟

مولفه های اصلی تاثیرگذاری چیست؟

تاثیرگذاری چیزی بیشتر از همیشه صحبت کردن و انجام دادن همه صحبت‌ها است. این یعنی تاثیرگذاری با دائما صحبت کردن به دست نمی‌آید! احساسات، تخصص و نشانه‌های غیر کلامی یا همان زبان بدن هم نقش مهمی در تاثیرگذاری ایفا می‌کنند. 

شما به عنوان یک رهبر برای حرکت در راستای تاثیرگذاری بیشتر باید در این 4 حوزهء قدرت موضعی، احساسات، تخصص و زبان بدن اطلاعات بیشتری داشته باشید.

قدرت موضعی

قدرت موضعی یا قدرت موقعیتی به اقتدار یا نفوذی اطلاق می‌شود که یک فرد به واسطه موقعیتش در یک ساختار یا سازمان سلسله مراتبی بدست می‌آورد. این قدرت ناشی از عنوان، رتبه یا موقعیت یک فرد در سلسله مراتب سازمانی است و لزوما برگرفته از ویژگی‌های شخصی یا تخصص آن فرد نیست. مثالا نمونه هایی از قدرت موضعی یا قدرت موقعیتی شامل مدیرانی است که بر نیروهای تیم خود مدیریت می‌کنند، مدیران اجرایی که بر مدیران دیگر نظارت دارند، یا مقامات منتخب که برای موکلان خود مصلحت اندیشی می‌کنند. این نوع قدرت رسمی است و اغلب با مسئولیت های خاص و اختیارات تصمیم گیری مرتبط با موقعیت همراه است.

 تاثیرگذاری

قدرت موضعی طول مسیری که شما برای تاثیرگذاری باید بپیمایید را مشخص می‌کند. مثلا آخرین جلسه ناهار خود با مدیرتان را به یاد بیاورید، مدیر شما سمت‌وسوی مکالمه را مشخص می‌کرد، سعی می‌کرد شروع کننده در گفت‌وگوها باشد و تصمیم می‌گرفت جزئیات را بیشتر از بقیه توضیح دهد.

افرادی که در موضع قدرت قرار دارند با انتخاب موضوعات برای گفت‌وگو می‌توانند به همین سادگی بر دیگران تاثیر بیشتری بگذارند. با انتخاب موضوعات درباره مسئله‌ای که می‌خواهند بیشتر صحبت کنند و آن جزئیاتی را که می‌خواهند بسط می‌دهند، گفتگو را هدایت کنند و با این روش تاثیرگذاری بیشتری روی افراد دارند.

اگر در موقعیتی قرار می‌گیرید که موضع قدرت دست شما نیست، باید انتظار این را داشته باشید که کمتر صحبت کنید و انتخاب موضوعات گفت‌و‌گو از سمت شما نباشد. به هر حال یکی از راه های نشان دادن وجود قدرت موضعی، انتخاب موضوع مکالمه است. 

ولی بدیهی است که شما همیشه در راس هرم قدرت نیستید! در این صورت باید چه کاری انجام دهید؟ شاید شرایطی پیش بیاید که شما یک ایده یا محصولی را دارید و می‌خواهید آن را بفروشید یا در جلسه با هیئت مدیره یک شرکت بنشینید. چگونه در چنین شرایطی باید پیش بروید؟!

احساسات

شاید زندگی همانطوری که به نظر می‌رسد کمتر از نبردهای برابر تشکیل شده باشد. زمانی پیش میاید که نیرو و قدرت شما بسیار کمتر از حریف است و قبل از شروع نبرد خودتان می‌دانید که در این میدان جایی برای نبرد عادلانه نیست! همان زمانی که از بی‌عدالتی، هراس‌انگیز بی‌دفاع می‌شوید. اینجا است که احساسات حضور خود را به عرصه وجود می‌گذارد. 

 تاثیرگذاری

گاهی احساسات همان ابزار قدرت در زمانی است که قدرت در زمین بازی به مساوات تقسیم نشده است در این زمان احساسات میتواند واقعا تاثیر گذار باشند به خصوص اگر شما اصلا در موضع قدرت نیستید، ورود احساسات به زمین بازی میتواند نتیجه را متفاوت کند. لحظاتی از مسابقات استعدادیابی که نوجوانی مضظرب روی صحنه جلوی داورها می‌ایسد، را به خاطر بیاورید. فردی باید دربرابر هزاران تماشاچی، اجرا خود را داشته باشد. بعد از اجرا باید سوالات داوران را جواب دهد اما ناگهان به طور تصادفی داستان جنگیدنش در زندگی و ادامه دادن با شرایط سخت را بیان می‌‌کند و درباره سرطان خود صحبت می‌کند. شدت احساساتی که منتقل می‌شود ورق بازی را برمیگرداند. 

اشتیاق در کنار تخصص

اگر اشتیاق و تخصص در کنار هم ظاهر شوند سومین جنبهء تاثیرگذاری خلق می‌شود. اشتیاق و علاقه در کنار هم باعث پیشی گرفتن از قدرت موضعی و تمام سلسله مراتب‌های سازمانی می‌شود.

صدای متخصص‌ها گاهی اوقات در هیاهوی افرادی که می‌خواهند شنیده شوند گم می‌شود. بنابراین تخصص بدون اشتیاق همیشه کافی نیست، اما اگر همان تخصص در کنارش اشتیاق باشد، فرد صبر میکند و حتی اگر آخرین نوبت به او برسد، ولی در نهایت نوبت به او هم می‌رسد.

سیگنال‌های کلامی یا زبان بدن

مورد آخر موضوعی است که کمابیش از آن استفاده می‌کنیم اما این استفاده‌ لزوما آگاهانه نیست. 

انسان‌ها در سنین بسیار پایین یاد می‌گیرند که مکالمه یک بازی دو نفره است، سیگنال‌های غیرکلامی که از طریق بدن منتقل می‌شود که به هر دو طرف کمک میکند تا با یکدیگر ارتباط برقرار کنند. این نشانه‌های غیرکلامی باعث می‌شود، هر دو نفر به نوبت صحبت کنند و زمانی که باید سکوت کنند و گوش دهند، درست مانند رقصی که در آن طرفین به نوبت حرکات یکدیگر را رهبری و دنبال می‌کنند. رقصیدن بر این ایده تأکید می کند که گفتگو یک تلاش مشترک بین دو نفر است.

بدون سیگنال‌های‌غیرکلامی یا زبان بدن، مکالمات اثربخشی خود را از دست می دهند. به همین دلیل است که صحبت کردن با تلفن به اندازه صحبت رودر‌رو لذت بخش نیست و به همین دلیل است که تماس های کنفرانسی اغلب با وقفه بیشتری همراه هستند. 

وقتی در یک اتاق نیستید، نشانه‌هایی که به شما کمک می‌کنند که بدانید چه زمانی نوبت صحبت کردن شماست می‌رسد یا چه زمانی شخص دیگری می خواهد صحبت کند و چه زمانی باید ادامه گفت‌وگو را به فرد دیگری بسپارید، دیگر وجود ندارند.

در پایان

در زندگی ما همیشه با افرادی روبرو می‌شویم که به نظر ممکن است کم حرف باشند، اما وقتی صحبت می‌کنند، کلماتشان ارزشمند و وزن‌دار است. این افراد، با استفاده از سکوت به عنوان یک ابزار استراتژیک، توانایی تاثیرگذاری خود را در ارتباطات به نمایش می‌گذارند. آنها فهمیده‌اند که تاثیرگذاری تنها از طریق صحبت کردن اتفاق نمی‌افتد و می‌توانند با استفاده هوشمندانه از سکوت، ارتباطات خود را به سطحی جدید ارتقاء دهند.

علاوه بر این، رهبران تاثیرگذار نیازی ندارند همیشه برجسته و مرئی باشند. آنها می‌توانند با استفاده از نیروی سکوت و ذکر کم، به دیگران الهام بخشند و تاثیرگذاری خود را به نمایش بگذارند. به عنوان یکی از ویژگی‌های اصیل رهبری، تاثیرگذاری نه تنها از طریق سخنرانی‌های بزرگ است، بلکه از طریق ایجاد تأثیر و اثرات آرام و پایدار نیز ممکن است رخ دهد. بنابراین، تاثیرگذاری رهبران در نهایت نه تنها از مقام و موقعیت آنها بلکه از استفاده هوشمندانه از تکنیک‌های مختلف ارتباطی بوجود می‌آید.

شما می توانید جهت مشاهده همه دوره های مدرسه هم آموز بر روی ” توسعه مهارت های فردی ” کلیک کنید و با این دوره ها آشناشوید.

این مطلب را به اشتراک بگذارید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *