چابکی هیجانی

امین پردازش
امین پردازش
چابکی هیجانی و آموزش آنلاین بازارهای مالی و نگرش سیستمی ، رزومه خوب , سازمان خلاق

بگذارید قبل از هر کاری داستانی را برایتان بازگو کنم:

سال ها پیش کاپیتانی خوش آوازه در پلِ فرماندهی کشتی جنگی بریتانیایی خود در افق آسمان به تماشای غروب خورشید خیره شده بود. چنین نقل می‌شود که وقتی کاپیتان قصد داشت برای صرف شام به درون کشتی برود، ناگهان یکی از دیدبان‌ها فریاد زد، «نور، قربان. درست در روبه روی ما، حدود سه کیلومتری.»

کاپیتان فورا به سمت سکان کشتی برگشت.

از آنجا که در آن زمان هنوز کشتی ها به رادار مجهز نبودند، پرسید، «حرکت می‌کند یا ثابت است؟ّ»

«ثابت است، کاپیتان.»

کاپیتان با صدای خشن دستور داد، «پس برای آن کشتی پیام اخطاری بفرستید. بهشان بگویید، “شما در مسیر برخورد قرار دارید. مسیر حرکتتان را 20 درجه تغییر دهید.”»

چند لحظه بعد پاسخی از منبع نور آمد: «مقتضی است که شما مسیرتان را 20 درجه تغییر دهید.»

این پاسخ کاپیتان را بشدت برآشفت. گویی اعتبارش زیر سوال رفته بود، آن هم در حضور ملوانی دون پایه!

با عصبانیت گفت: «پیام دیگری مخابره کن. “ما یکی از بزرگترین کشتی های جنگی، یک کشتی جنگی 35000 نفره هستیم. مسیرتان را 20 درجه تغییر دهید.»

چنین پاسخ آمد «بسیار عالی قربان من هم ملوان اورایلی، مهناوی دوم هستم. مسیرتان را فورا عوض کنید.»

کاپیتان که بی نهایت عصبانی شده بود. با چهره ای برافروخته فریاد زد «ما ناو سرفرماندهیِ دریاسالار سر ویلیام اتکینسون-ویلیس هستیم. مسیرتان را 20 درجه عوض کنید.»

پس از لحظه ای سکوت، ملوان اورایلی پاسخ داد، «ما فانوس دریایی هستیم، قربان.»

چابکی هیجانی

از انعطاف ناپذیری تا چابکی هیجانی راه درازی است. اما چابکی هیجانی چیست؟ تفکر غالب در جامعه همواره بر این هست که افکار و احساسات منفی در محیط کار جایی ندارند! اما انسان چگونه می‌تواند به صورت کامل از افکار و احساساتش دور بماند؟ اصلا این موضوع با بیولوژی ابتدایی انسان ارتباط دارد؟

همه انسان‌های سالم یک جریان داخلی از افکار و احساسات دارند که شامل انتقاد، شک و ترس می‌شود. تحقیقات انجام شده نشان می‌دهند عدم حضور احساسات منفی با بیولوژی ابتدایی انسان در تضاد است! پس همگی انسان‌ها این افکار و احساسات منفی را تجربه می‌کنند. انعطاف پذیری عاطفی یا همان «چابکی هیجانی» افراد را قادر می‌سازد که به افکار و احساسات درونی خود به شیوه‌ای آگاهانه، بر پایه ارزش‌هایشان توجه کنند، به جای اینکه درون آن‌ها غرق شوند یا سعی کنند آن‌‌ها را سرکوب کنند.

در ادامه این مقاله، چهار تمرین (بر گرفته از روش درمانی پذیرش و تعهد یا ACT) را ارائه می‌دهیم که برای کمک به توسعه چابکی هیجانی طراحی شده‌اند:

بررسی چهار تمرین برای توسعه چابکی هیجانی

مورد اول:

الگوهای خود را شناسایی کنید. قبل شروع شدن هر تغییری باید بدانید که اصلا مشکلی وجود دارد که شما را از حرکت بازداشته است.

مورد دوم:

افکار و احساسات خود را برچسب بزنید. برچسب‌ زدن به شما این امکان را می‌دهد که افکار و احساسات را به عنوان منابع موقت در نظر بگیرید، منابعی که داده‌های اکثرا کوتاه مدتی را در اختیار شما قرار می دهند  که این داده ها ممکن است مفید یا غیر مفید باشند.

مورد سوم:

افکار و احساسات خود را بپذیرید. به افکار و احساسات خود اجازه حضور دهید و به آنها با نگرش باز پاسخ دهید. توجه کردن و اجازه حضور دادن شما را به منشا اصلی شکل گیری آنها وصل می‌کند.

مورد چهارم:

بر مبنای ارزش‌های خود عمل کنید. واکنش شما در بلندمدت به شما و سازمان شما کمک خواهد کرد در واقع این خرده رفتارهای هر فرد هستند که آن‌ها را به سمت تبدیل شدن به همان رهبری که می‌خواهند سوق می‌دهد.

چابکی هیجانی

بگذارید سوالی مطرح کنم:

آیا تا به حال به تعداد کلماتی که در طول روز صحبت می‌کنید دقت کرده‌اید؟ 16,000 کلمه، میانگین چیزی است که در طول روز صحبت میکنید! این مقدار می‌تواند با توجه به درونگرا یا برونگرا بودن، عنوان شغلی و… نوساناتی هم داشته باشد ولی حالا فکر کنید که چه حجمی از کلمات هستند که بدون صدا فقط در ذهن ما حضور پیدا می‌کنند! همان نجواهایی که صداهایی از درونمان هستند که حتی گاها هر کداممان را به جنون هم رسانده است. همان نجواهای برگرفته از طیف گسترده ای از هیجاناتمان، از خشن‌های مهار نشدنی‌مان گرفته تا عشق دست نیافتنی.

اگر بیشتر به این نجواها گوش کنیم متوجه می‌شویم بیشتر این‌ها حتی حقیقت را هم در بر نمی‌گیرند و فقط ارزیابی ها و قضاوت‌هایی هستند که به واسطه احساسات و هیجانات به وجود می‌آیند که برخی از آن‌ها می‌توانند کمک کننده و مفید باشد مثل این نجوای درونی: “من برای این ارائه واقعا زحمت کشیده‌ام پس حتما از پس آن برمی‌آیم”. برخی دیگر می‌توانند منفی و غیر مفید باشند مثل: “او حتما از عمد به من بی‌توجهی می‌کند همهء این بی‌توجهی‌هایی که در زندگی می‌بینم نشعت گرفته از حماقت من است.”

در مطالعه‌های انجام شده در رابطه با رفتارهای بزرگترین رهبران جهان هم حضور این افکار و احساسات نامطلوب را مشاهده می‌کنیم چرا که این نوع افکار و احساسات اجتناب ناپذیر هستند. ولی تفاوت در چیست؟ تفاوت در همان چیزی است که ماندگاری یا حذف یک فیلمنامه در هالیوود را رغم میزند.

“قلاب” همان چیزی است که به دلیل کشمکش هایی که برای فیلم به وجود می‌آورد باعث می‌شود مخاطب را تا انتهای فیلم بکشاند. مخاطب تمام طول فیلم را منتظر می‌ماند تا ببیند که کشمکش‌ها چگونه حل می‌شوند. قلاب همان نوع غرق شدن در یک فکر است مثل ماهی ای که به قلاب صیاد افتاده است و هیچ راه فراری ندارد. این صدای خاموش نشدنی درون را اساتید ادبیات با عنوان راوی غیر قابل اعتماد نام گذاری کرده‌اند.

در مطالعات بیشتر متوجه می‌شویم که رهبران بزرگ احساس بلاتکلیفی می‌کنند که این به دلیل افکار و احساسات نامطلوب نیست چرا که این‌ها اجتناب ناپذیر هستند، بلاتکلیفی رهبران از اینجاست که با قلاب افکار صید می‌شوند. اما سوال اینجاست که چرا افراد در دام افکار خود می‌افتند؟  غرق شدن در افکار به یکی از دو دلیل زیر رخ می‌دهد:

حالت اول:

افراد غرق در افکار خود می‌شوند و با آن مثل واقعیت رفتار می‌کنند «در آخرین کارم هم همینطور بودم، تمام دوران حرفه ای کاری خود شکست خورده بودم!”» پس از تمام موقعیت‌هایی که ممکن است آن‌ها را برانگیخته کنند دوری می‌کنند «”من این چالش جدید را قبول نمی کنم.».

حالت دوم:

و در حالت دوم آنها وجود احساسات خود را به چالش می‌کشند و سعی می‌کنند برای آنها دلیل تراشی کنند و در تلاشند که آنها را منطقی جلوه دهند «”من نباید چنین افکاری داشته باشم… می‌دانم که من یک شکست خورده تمام عیار نیستم”» و این‌گونه خود را مجبور به منطقی نشان دادن افکارشان می‌کنند. حتی در موقعیت های مشابه هم خودشان را مجبور به یک همچین کاری می‌کنند «آن موقعیت جدید را می‌پذیرم چرا که حتما باید از پس آن برآییم».

در هر صورت، آنها بیش از حد به صحبت های درونی خود توجه می کنند و به آنها اجازه می دهند منابع شناختی مهمی را که می‌توان از آنها بهتر استفاده کرد، از بین برود.

بیشتر که جلو می‌روید متوجه می‌شوید قطعا نمی‌توانید جلوی قضاوتگری و حضور این راوی را در سرتان بگیرید. در مطالعات دیگری که انجام شده است می‌بینیم که مشکل دیگری در رفتار اغلب رهبران دیده می‌شود. در رفتار رهبران و مدیران در محیط‌های کاری چالش‌های عاطفی مکرری را مشاهده می‌کنیم، اضطراب درباره اولویت‌ها، حسادت از موفقیت دیگران، ترس از رد شدن یا نه شنیدن، نگرانی درباره بی‌احترامی‌ها از این دسته از احساسات و رفتارها هستند که رهبران روش‌هایی را برای رفع آن‌ها ابداع کرده‌اند:

فقط شنیدن تاییدیه‌های‌مثبت، لیست کارهای با اولویت، تمرکز فقط در طیف خاصی از وظایف. اما وقتی از آن‌ها درباره احساسات، هیجانات و چالش‌هایشان می‌پرسیم، پاسخی که می‌شنویم کمی شک برانگیز و قابل تامل است، پاسخی که آن‌ها ادعا می‌کنند که چالش‌هایی که تجربه کرده‌اند مربوط به حدود ۱۰ سال، ۲۰ سال گذشته است یا از دوران کودکی است. این به معنی است که تمام پاسخ‌هایی که از روانشناسی‌هایی گذشته می‌گرفتیم دیگر این کار کاربرد خود را ندارد و توسعه چابکی هیجانی سرمایه‌گذاری زمانی طولانی‌ای را می‌طلبد.

واضح است تکنیک‌هایی که مدیران ذکر شده استفاده می‌کردند دیگر قابل استفاده نیست. در واقع، تحقیقات فراوان نشان می‌دهد که تلاش برای به حداقل رساندن یا نادیده گرفتن افکار و احساسات تنها به تقویت و بیشتر شدن آنها کمک می‌کند. در یکی از تحقیقات معروف دانشگاه هاروارد به شرکت‌کنندگانی که به آنها گفته شد از فکر کردن به خرس‌های سفید اجتناب کنند، در انجام این کار مشکل داشتند. بعدها در ادامه آزمایش، زمانی که ممنوعیت برداشته شد، آنها بیشتر از گروه کنترل (گروهی که به عنوان استاندارد مقایسه در یک آزمایش، بدون هیچ مداخله یا تغییری استفاده می‌شود) به خرس های سفید فکر کردند. این نشان می‌دهد که رهبران موثر در افکار خود غرق نمی‌شوند یا آن ها را سرکوب نمی‌کنند. در عوض آنها به روشی آگاهانه، مبتنی بر ارزش‌هایشان با آن‌ها برخورد می‌کنند و چیزی که ما چابکی عاطفی می‌نامیم را در پیش می‌گیرند. در اقتصادی با این حجم از پیچیدگی با این سرعت تغییرات بسیار بالایی که دارد، این توانایی برای مدیریت افکار و احساسات برای موفقیت کسب‌و‌کار ضروری است.

مطالعات متعددی از دانشگاه لندن برای درک چابکی هیجانی ، نشان می‌دهد که چابکی عاطفی می‌تواند به افراد در کاهش استرس، کاهش خطاها، نوآوری بیشتر و بهبود عملکرد شغلی کمک کند.

اما ارزش‌های شما چیست؟ آیا تا به حال گوشه‌ای با خود خلوت کرده اید که به ارزش‌های خود بیندیشید؟!

جدول زیر یکی از فهرست آماده شده است که برای درک چابکی هیجانی به شما کمک می کند ارزشهای خود را انتخاب کنید و سپس بر اساس ارزش‌های خود بتوانید برای تصمیمات زندگیتان اهم و مهم کنید.

ارزش‌های زیر جدول پیشنهادی برای انتخاب ارزش‌های زندگی فردی است که توسط دانشگاه نیو مکزیکو آمریکا ارائه شده است.

جدول ارزش ها :

1- پذیرش ACCEPTANCE

آنگونه که هستم پذیرفته شوم

2- دقت ACCURACY

در عقاید و نظراتم دقیق باشم

3- دستاورد ACHIEVEMENT

داشتن دستاوردهای مهم

4- ماجراجویی ADVENTURE

داشتن تجربیات جدید و هیجان انگیز

5- جذابیت ATTRACTIVENESS

از نظر بدنی جذاب باشم

6- اقتدار AUTHORITY

مسئول و تصمیم گیرنده در امور دیگران بودن

7- خودمختاری AUTONOMY

خود مختار و مستقل بودن

8- زیبایی BEAUTY

قدردانی از زیبایی اطرافم

9- مراقبت CARING

مراقبت بودن از دیگران

10- چالش پذیری CHALLENGE

انجام دادن وظایف و مشکلات دشوار

11- تغییر دادن CHANGE

داشتن زندگی پر از تغییر و تنوع

12- آسایش COMFORT

داشتن زندگی دلپذیر و راحت

13- تعهد COMMITMENT

تعهدات پایدار و معنادار داشتن

14- شفقت COMPASSION

نسبت به دیگران احساس و عمل داشتن

15- مشارکت CONTRIBUTION

سهمی پایدار در جهان باقی گذاشتن

16- همکاری COOPERATION

با دیگران همکاری داشتن

17- ادب COURTESY

با ملاحظه و مودب بودن نسبت به دیگران

18- خلاقیت CREATIVITY

داشتن ایده های جدید و بدیع

19- وابستگی DEPENDABILITY

قابل اعتماد و قابل اعتماد بودن

20- وظیفه DUTY

انجام دادن وظایف و تعهدات

21- اکولوژی ECOLOGY

زندگی با هماهنگی در محیط زیست

22- هیجان انگیز EXCITEMENT

برای داشتن یک زندگی پر از هیجان و انگیزه

23- وفاداری FAITHFULNESS

وفادار و صادق بودن در روابط

24- شهرت FAME

شناخته شدن

25- خانواده FAMILY

داشتن خانواده ای شاد و دوست داشتنی

26- تناسب اندام FITNESS

از نظر بدنی مناسب و قوی بودن

27- انعطاف پذیری FLEXIBILITY

به راحتی با شرایط جدید سازگار شدن

28- بخشش FRIENDSHIP

نسبت به دیگران بخشنده بودن

29- دوستی FRIENDSHIP

داشتن دوستان صمیمی و حامی

30- سرگرم کننده FUN

بازی کردن و تفریح داشتن

31- سخاوت GENEROSITY

داددن آنچه دارم به دیگران

32- اصالت GENUINENESS

طوری رفتار کنم که با آنچه هستم مطابقت داشته باشد

33- خواست خدا GOD’S WILL

در جست و جوی خدا بودن و اطاعت از خواست خدا داشتن

34- رشد GROWTH

ادامه دادن به تغییر و رشد

35- سلامتی HEALTH

از نظر جسمی خوب و سالم بودن

36- کمک رسانی HELPFULNESS

کمک به دیگران کردن

37- صداقت HONESTY

صادق و راستگو بودن

38- امید HOPE

حفظ کردن چشم انداز خوش بینانه

39- فروتنی HUMILITY

متواضع و بی ادعا بودن

40- طنز HUMOR

دیدن جنبه طنز خود و جهان

41- استقلال INDEPENDENCE

رهایی از وابستگی به دیگران

42- صنعت INDUSTRY

سخت و خوب در وظایف زندگی کار کردن

43- آرامش درونی INNER PEACE

تجربه آرامش شخصی و درونی

44- صمیمیت INTIMACY

به اشتراک گذاشتن تجربیات درونی خود با دیگران

45- عدالت JUSTICE

ترویج رفتار عادلانه و برابر برای همه

46- دانش KNOWLEDGE

یادگیری و مشارکت ارزشمند داشتن

47- اوقات فراغت LEISURE

استراحت و لذت بردن

48- دوست داشتنی LOVED

دوست داشته شدن از طرف  نزدیکانم

49- دوست داشتن LOVING

دادن عشق به دیگران

50- تسلط MASTERY

در فعالیت های روزمره خود توانمند باشم

51- ذهن آگاهی MINDFULNESS

زندگی آگاهانه داشتن و آگاه داشتن از لحظه حال

52- اعتدال MODERATION

جلوگیری از افراط یا تفریط داشتن

53- تک رابطه ای MONOGAMY

داشتن یک رابطه نزدیک و عاشقانه

54- عدم انطباق NON-CONFORMITY

زیر سوال بردن و به چالش کشیدن اقتدار و هنجارها

55- پرورش NURTURANCE

مراقبت و پرورش دادن دیگران

56- گشاده بودن OPENNESS

پذیرفتن تجربیات جدید،

ایده ها و گزینه ها

57- نظم ORDER

داشتن یک زندگی منظم

و سازماندهی شده است

58- اشتیاق PASSION

داشتن احساسات عمیق نسبت به ایده ها، فعالیت ها یا افراد

59- لذت PLEASURE

احساس خوب داشتن

60- محبوبیت POPULARITY

مورد پسند بسیاری از مردم بودن

61- قدرت  POWER

داشتن کنترل بر دیگران

62- هدف PURPOSE

داشتن معنا و جهت در زندگی خود

63- عقلانیت RATIONALITY

با عقل و منطق حرکت کردن

64- واقع گرایی REALISM

واقع بینانه و عملی مشاهده کردن و عمل کردن

65- مسئولیت پذیری RESPONSIBILITY

اتخاذ و اجرای تصمیمات مسئولانه

66- ریسک RISK

ریسک ها کردن

67- عاشقانه ROMANCE

داشتن عشق شدید و هیجان انگیز در زندگی خود

68- امنیت SAFETY

احساس امنیت کردن

69- خودپذیری SELF-ACCEPTANCE

خود را همانگونه که هست پذیرفتن

70- خود کنترلی SELF-CONTROL

نظم داشتن در روتین ها و برنامه های خود

71- عزت نفس SELF-KNOWLEDGE

احساس خوبی نسبت به خود داشتن

72- خودشناسی SELF-KNOWLEDGE

تا درک عمیق و صادقانه ای از خود داشتن

73- خدمت SERVICE

خدمت به دیگران کردن

74- جنسیت SEXUALITY

داشتن یک زندگی جنسی فعال و رضایت بخش

75- سادگی SIMPLICITY

زندگی ساده و با حداقل نیازها را داشتن

76- تنهایی SOLITUDE

داشتن زمان و فضایی برای فاصله گرفتن از دیگران

77- معنویت SPIRITUALITY

رشد و بلوغ معنوی داشتن

78- پایداری STABILITY

داشتن یک زندگی که نسبتاً ثابت و پایدار داشتن

79- مدارا TOLERANCE

پذیرفتن و احترام به کسانی که

با خود فرق دارند گذاشتن

80- سنت TRADITION

پیروی از الگوهای مورد احترام گذشته

81- فضیلت VIRTUE

داشتن یک زندگی اخلاقی پاک و عالی

82- ثروت WEALTH

داشتن پول زیاد

83- صلح جهانی WORLD PEACE

برای ترویج صلح در جهان تلاش کردن

همانطوری که مشاهده می‌کنید بسیاری از رهبران باهوش و موفق درگیر افکار و احساسات منفی می‌شوند. اما با فکر نکردن به این احساسات و تلاش کردن برای دور کردن آنها مسئله اصلی حل نمی‌شود و دقیقا عین پاک کردن صورت مسئله است. بسیاری از انسان‌ها احساسات و هیجانان درونی خود کنترل می‌شوند چرا که سعی می کنند این احساسات را کنترل کنند یا آنها را از خود دور کنند.

رهایی از قلاب و جدا شدن :

4 روش زیر در جدا شدن از افکار و احساسات برای دریک چابکی هیجانی به ما کمک می‌کند.

الگو های رفتاری خود را پیدا کنید

اولین گام برای توسعه چابکی هیجانی این هست که متوجه شوید در چه زمانی درگیر اینگونه افکار و احساسات می‌شوید؟ انجام این کار قطعا ساده نیست ولی باید نشانه‌ها را پیدا کنید. مثلا در برخی از افراد شروع دور کردن خود از اینگونه افکار و احساسات از خودسرزنشی هایی که در ذهن می‌شوند آغاز می‌شود. یا مثلا ذهن شما داستانی قدیمی که برای شما مطلوب نیست را چندین بار تکرار می‌کند.

باید بدانید الگوهای رفتاری شما تکرار شونده در محیط های گوناگون هستند و قبل از اینکه بتوانید تغییر را آغاز کنید، باید متوجه شوید که گیر کرده اید.

رهبران زمانی که بیش از حد به صحبت‌های درونی خود و احساساتشان توجه می‌کنند و به آن اجازه می‌دهند منابع شناختی مهمی را که می‌توانند از آنها بهتر استفاده کنند را از بین برده اند، دچار لغزش می‌شوند.

برای تشخیص چابکی هیجانی، افکار و احساسات خود برچسب بزنید

زمانی که درگیر افکار و احساسات خود می‌شوید، توجهی که به آنها می‌کنید‌ باعث می‌شود ذهن خود را مشغول کنید و دیگر حتی بررسی کردن صحت آن‌ها را هم به ذهنتان نمی‌آید. یک استراتژی که ممکن است به شما کمک کند وضعیت خود را به طور عینی تری در نظر بگیرید، اقدام ساده برچسب زدن است. همانطور که شما بیل را بیل می نامید، یک فکر را یک فکر و یک احساس را یک احساس بنامید.

“من به اندازه کافی در محل کار یا در خانه انجام نمی دهم” تبدیل می‌شود به “به این فکر می کنم که در محل کار یا خانه به اندازه کافی کار نمی کنم.” به طور مشابه، “همکار من اشتباه می‌کند او مرا آنقدر عصبانی می کند” تبدیل می‌شود به “فکر می‌کنم همکارم اشتباه می کند، و من احساس عصبانیت می کنم.”

برچسب‌زدن به شما این امکان را می‌دهد که افکار و احساسات خود را به عنوان آنچه هستند ببینید: افکار و احساسات داده‌هایی هستند که گذرا هستند که میتوانند مفید یا غیرمفید باشند. در حقیقت بر چسب زدن به افکار و احساسات به شما کمک می‌کند تا این امکان را داشته باشید که با آگاهی از آنچه در ذهن و قلب خود تجربه می‌کنید، به طور موثرتری برخورد کنید.

افکار و احساسات خود را بپذیرید

نقطه مقابل کنترل پذیرش است! پذیرش به معنای عمل به هر اندیشه‌ای یا تسلیم به منفی گرایی نیست بلکه به معنی پاسخگویی با نگرش باز به ایده ها و احساسات است. به آنها توجه کنید و به خودتان اجازه دهید آنها را تجربه کنید. 10 نفس عمیق بکشید و به خودتان اجازه دهید آنچه در لحظه اتفاق می افتد را تجربه کنید. این فرایند میتواند باعث تسکین شما شود اما لزوما احساس خوبی در شما ایجاد نمی‌کند. در واقع باعث میشود که متوجه شوید که چقدر ناراحت هستید. نکته مهم این است که با خود (و دیگران)  همدلی کنید و واقعیت موقعیت را بررسی کنید. ببینید در داخل و در خارج چه اتفاق می افتد؟ مثلا احساس ناامیدی و خشم  خود را بپذیرید و برای آنها جا باز کنید.

بر اساس ارزش های خود تصمیم بگیرید

در همین حال که در حال مطالعه این شماره فصل نامه هستید، مثل همیشه ذهن شما در حال نگاه کردن و شنیدن است! در همین لحظه چندین فکر به ذهنتان خطور کرده است و ممکن است احساساتی مانند اضطراب شدید، فشار، فقدان، ترس، غم یا … را تجربه کنید، تنها یک روش تضمیتی برای خلاص شدن از این افکار وجود دارد و آن هم عمل لوبوتومی است که با برداشتن قسمتی از مغزتان است، حاصل می‌شود.

شما سوار اتوبوسی به نام زندگی هستید و تمامی افکار و احساسات شما در این اتوبوس سوار هستند وقتی بجای اجتناب، پذیرش را انتخاب میکنید گویی شما سوار اتوبوس می‌شوید، معولا در آن تاریکی تابلوهایی وجود دارند که مسیر را مشخص میکنند. اتوبوس در همان جهت حرکت میکند و مسافران لحظه به لحظه مسیر حرکت این اتوبوس را تعیین نمیکنند.

ارزش ها عنوان هایی برای مسیرهای منتخب زندگی هستند.

برای درک چابکی هیجانی وقتی از افکار و احساساتی که در آن‌ها گیر کرده‌اید کمی فاصله بگیرید، در حقیقت انتخاب‌های خود را گسترش می‌دهید. ارزش‌ها به عنوان راهنمایی‌های اساسی برای تصمیم‌گیری‌ها، انتخاب‌ها و عملکردهای فردی در نظر گرفته می‌شوند. این ارزش‌ها می‌توانند شامل مواردی مانند احترام به خانواده، عدالت، استقلال، عشق، مسئولیت، تعالی، آزادی، صداقت و غیره باشند. (موارد تکمیل شده را در جدول ابتدایی ببینید.). ارزش ها همان تابلوهای مسیر و قطب نمای حرکت اتوبوس زندگی هستند.

در زمان‎‌های سردرگمی یکی از مهم ترین مواردی که باعث فرو نرفتن در باطلاق افکار می‌شود، ارزش ها هستند. ارزش ها میتوانند سمت و سوی تصمیم های شما را مشخص کنند.

برای معرفی چابکی هیجانی اجازه دهید کمی شما را بیشتر با مفهوم ارزش ها آشنا کنم، همانطوری که گفتیم ارزش ها قطب نمای حرکت اتوبوس زندگی هستند، مثلا اگر میخواهید به سمت شرق حرکت کنید، ارزش ها جهت حرکت شما را به سمت شرق سوق می دهند ولی مقصد کجاست؟ شرق دقیقا کجاست؟ چه زمانی واقعا به شرق میرسیم؟ ارزش ها مکان خاصی نیستند که به آنها برسید، مسیرهایی هستند که در راستای آنها حرکت میکنید. اگر بخواهم جواب سوال “چه زمانی واقعا به شرق میرسیم؟” را بدهیم پاسخ در یک کلمه خلاصه میشود؛ هیچ وقت!

ارزش ها مسیر هایی هستند که در راستای آنها گام بر میداریم، نه مقصدهایی که به آنها برسیم.

اگر که هیچ کس نداند که این ارزش من است آیا باز هم به آن ادامه میدهم؟ برای پیدا کردن ارزش هایتان از جدولی که در ابتدا آورده بودیم استفاده کنید به هر کدام از آنها از 1 تا 10 یک نمره دهید. 10 بیشترین امتیاز و 1 کمترین امتیاز است. دقت کنید که رفتار فعلی شما را نمپرسیم بلکه میپرسیم که اگر بخواهید به سمت زندگی مورد نظرتان گام بردارید، کدام را انتخاب می‌کنید.

سپس بر اساس رفتار کنونیتان به آنها امتیاز دهید.

برای اینکه با ارزش ها بیشتر آشنا شوید، آن‌ها به ده حوزه زیر تقسیم بندی میکنیم.

  1. زندگی مشترک/ روابط زناشویی/ روابط صمیمی.
  2. فرزندپروری
  3. روابط خانوادگی
  4. روابط دوستانه/ روابط اجتماعی.
  5. شغل و حرفه.
  6. تحصیلات/ آموزش و یادگیری.
  7. تفریح و اوقات فراغت.
  8. معنویت.
  9. مسئولیت های شهروندی.
  10. سلامتی/ بهداشت جسمانی.

حالا دو امتیاز را از هم کم کنید. از این نمره به عنوان معیار انحراف از زندگی یاد میکنیم. هر چقدر این عدد بیشتر باشد به این معنی است که زندگی شما به تغییر بیشتری نیاز دارد.

البته رهبران باید بر مفهوم کارآمدی تمرکز کنند: آیا پاسخ شما در بلندمدت و همچنین کوتاه مدت به شما و سازمان شما خدمت خواهد کرد؟ به عنوان رهبر، آیا به شما کمک دیگران را به سمتی هدایت کنید که هدف جمعی شما را پیش ببرد؟ آیا گامی به سوی رهبر بودن برمی‌دارید که همیشه مطلوب زندگی شما بوده است و زندگی‌ای را می‌خواهید را زندگی کنید؟ جریان فکری ذهن بی‌پایان جریان دارد و احساسات مانند آب و هوا تغییر می‌کنند، اما ارزش‌ها را می‌توان در هر زمان و در هر موقعیتی مورد استفاده قرار داد.

چابکی هیجانی خود را به چالش بکشید

برای چابکی هیجانی یک موقعیت چالش برانگیز را در زندگی کاری خود انتخاب کنید. برای مثال، “دریافت بازخورد منفی از رئیستان” یا “از رئیستان درخواست افزایش حقوق کنید”.

فکری را که شما را در آن موقعیت «قلاب می‌کند» یا همان افکاری که باعث فرورفتن شما در یک فکر می‌شوند را شناسایی کنید، مانند «رئیس من به من اعتماد ندارد» یا «مشارکت من به اندازه هم تیمی‌هایم ارزشمند نیست و ارزش افزوده‌ای برای شرکت ایجاد نمی‌کند».

از خود بپرسید: “تا چه حد از این فکر اجتناب می کنم و سعی می کنم آن را از بین ببرم؟” زیاد، تا حدودی، اصلا؟!

«تا چه حد در آن غرق می‌شوم و اجازه می‌دهم بر من غلبه کند؟»

احساسی را که این موقعیت برمی‌انگیزد و افکار و هیجاناتی شما را تشدید می‌کند را شناسایی کنید. آیا خشم، غم، ترس، شرم، انزجار یا چیز دیگری است؟

از خود بپرسید: “تا چه حد از این احساس اجتناب می کنم یا سعی می کنم نادیده‌اش بگیرم؟”

“تا چه حد می توانم چابکی هیجانی را خریداری کنم؟”

سر انجام این ارزش‌ها هستند که باعث آرامش و رضایت می‌شوند. رهبران مؤثر به تجارب درونی مثل افکار و احساسات خود توجه دارند اما گرفتار آن‌ها نمی‌شوند و صرفا با احساساتشان جلو نمی‌روند. آنها می دانند که چگونه احساسات درونی خود را داشته باشند و آن‌ها را سرکوب نکنند ولی با آنها تصمیم نگیرند و متعهد به اقداماتی باشند که با ارزش های آنها همسو باشد.

توسعه چابکی عاطفی و چابکی هیجانی راه حلی نیست که به سرعت به دست بیاید! در تحقیقات انجام شده حتی کسانی که به طور منظم مراحلی را که در اینجا توضیح دادیم تمرین می‌کنند، اغلب خود را درگیر احساسات و هیجانات می‌یابند. اما با گذشت زمان، رهبرانی که به طور فزاینده‌ای در آن مهارت پیدا می‌کنند، کسانی هستند که به احتمال زیاد پیشرفت می‌کنند.

شما می توانید جهت مشاهده همه دوره های مدرسه هم آموز بر روی ” توسعه مهارت های فردی ” کلیک کنید و با این دوره ها آشناشوید.

این مطلب را به اشتراک بگذارید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *