وقتی صحبت از یک استارتاپ میشود، معمولاً بیشتر توجهات به ایده و کاربرد آن معطوف میشود. شکی نیست که یک استارتاپ، با هدف ارائه محصولی جدید یا راهکاری بهتر بوجود میآید تا بتواند در بازار فروش داشته باشد؛ اما بهتر است پیش از اینکه به ایده و محصول نگاه داشته باشیم، به عاملی توجه کنیم که محور اصلی تشکیل استارتاپ و ایده است. پشت پرده هر ایده، راهکار و محصولی در یک استارتاپ، تیم و اعضای تشکیل دهنده آن است. یک تیم منسجم و مکمل، زنجیره اصلی استارتاپ را شکل میدهد و عاملی تعیینکننده برای پیشرفت محسوب میشود. تیمهای موفق، پس از خلق ایده و اثبات اینکه میتوانند بهترین عملکرد را در بازار داشته باشند، پس از مدتی نیاز دارند تا سرمایه مناسبی جذب و از این طریق، رشد را بیش از قبل تجربه کنند
اما چالشی که در راهشان قرار دارد، رسیدن به یک درک مشترک با سرمایهگذاران است؛ زیرا از یک طرف بنیانگذاران استارتاپ به دنبال رشد هستند و از طرف دیگر سرمایهگذاران یکسری ملاحظات مانند عدم شکست استارتاپ را درنظر میگیرند. به همین دلیل رسیدن به یک فهم مشترک در این مسیر، نیازمند توجه به موضوعاتی که شنیدن آنها در این مطلب شاید برای شما جذاب باشد. فرض کنید بر روی یک استارتاپ با ظرفیتهای بالای رشد، سرمایه گذاری میشود. چالشی که در مسیر این استارتاپ وجود دارد این است که سرمایه گذاران در چشمانداز تکنولوژیکی فعلی، انتظارات زیادی دارند یا از بیشتر سرمایهشان برای بهبود شرایط استفاده میکنند اما با توجه به عدم تجربه کافی در زمینه فعالیت آن استارتاپ قادر نیستند در فرآیندهای کسبوکار، با آن تیم همفکری داشته باشند و تنها به پول دادن به استارتاپ اکتفا میکنند. سوال این است که چگونه میتوان این نوع از همکاریها اثربخش باشند؟
زمانیکه این دسته از مشکلات در فضای استارتاپی دیده شد، به عنوان یک راهحل، شرکتهایی روی کار آمدند تا این خلا را برطرف کنند. برای مثال شرکت Disrupt Digital در اروپا در زمینه رشد و مقیاس پذیر کردن استارتاپهایی با پتانسیلهای رشد بالا فعالیت میکند. این شرکت تا به امروز به استارتاپهایی که برای اولین بار اقدام به سرمایهگذاری کردهاند، کمک کرده تا چالشهای بین استارتاپها و سرمایهگذاران برطرف شود، بیش از 100 میلیون دلار سرمایه بدست آورند و به مراحل بعدی رشد استارتاپ خود حرکت کنند. در واقع میتوان گفت این نوع همکاریها، بازی برد-برد است. از یک طرف استارتاپ، زمان خود را به کار اصلی و تخصصی اختصاص میدهد و در مقایسه با شرکتهایی که منابع و سرمایههای زیادی دارند، میتوان انتظار داشت تا سریعتر رشد کنند. از طرف دیگر این موضوع به نفع سرمایهگذارانی است که به دنبال حفظ امنیت سرمایه و مقیاس پذیر شدن استارتاپ هستند و از این موضوع استقبال خواهند کرد.
یکی از کلیدیترین فاکتورهای رشد در هر استارتاپی، ساختار تیم، توانایی و تجربه آنها برای رشد و اجرای برنامهها و استراتژیهای مختلف است. این موضوع از نگاه سرمایهگذاران یکی از مواردی است که معمولاً اولویت بالایی برای سرمایهگذاری دارد؛ چرا که نگاه سرمایهگذران، فارغ از سرمایهگذاری بر روی ایده، سرمایهگذاری بر روی اعضای تیم و استعدادهای آنها است. با این حال، زمانیکه تیم مناسبی برای فعالیتهای مارکتینگ شکل گرفت، هر استارتاپ از طریق شبکهای از اعضای تیمش، میتواند حمایتها و ارتباطات مناسبی را بدست آورد که این یکی از دلایل مهم در راستای موفقیت استارتاپها شناخته میشود.
در کل میتوان نتیجه گرفت برای جذب سرمایه، علاوه بر جدید بودن ایده باید به این موضوع فکر کنید که اگر به هر دلیلی نتوانستید آن را پیادهسازی کنید و شکست خوردید، آیا با تیمتان میتوانید ادامه دهید و بر روی ایدههای جدیدتر کار کنید یا خیر؛ چرا که این موضوع برای سرمایهگذاران از اهمیت بالایی برخوردار است. همچنین اینکه اعضای تیم، آنقدر با تجربه و خلاق باشند که بتوانند در ادامه مسیر، تاثیر مثبت و رو به جلویی در راستای کسب موفقیت استارتاپ داشته باشند، یکی دیگر از چالشهایی است که در تیمسازی باید به آن توجه داشته باشید. اگر تیم خوبی، با ایدههای جدید و بازاری پر تقاضا دارید، موفقیت در دستان شماست. کافی است استراتژی و رویکرد درستی برای پاسخگویی درست به تقاضاها داشته باشید.