5 روش عملی برنامه ریزی آینده

قول معروفی است که می گوید ((برنامه چیز بیخودی است، اما خود برنامه ریزی واجب است.))

برنامه ها بی فایده اند، از این رو که خیلی زود تاریخ مصرفشان تمام می شود. اما بدون اجرای فرایند برنامه ریزی نمی توانید خود رابرای آینده مهیا کنید. ناگزیر باید برنامه بریزید، اما آن قدر سفت و سخت خود را مقید به برنامه هایتان نکنید که نتوانید از فرصت ها استفاده کنید.

بدانیم که به کجا می رویم

زندگی را که نمی شود پیش بینی کرد، پس دیگر چرا برنامه ریزی کنیم؟ نخست، هرآنچه بخواهید در زندگی بدان دست یابید با تلاش و آمادگیِ از پیش حاصل می شود. بر این اساس، شما باید مطمئن شوید که واجد کیفیات و تجربه های لازم برای پیشرفت در زندگی حرفه ای خود هستید، و برای حصول این هدف، به برنامه نیاز دارید. دوم، برنامه چارچوب و معیاری در اختیارتان می گذارد تا پیشرفتتان را بسنجید.

1. تعیین هدف ها

تا به حال، آیا به آنچه برای انجام دادنشان برنامه ریزی کرده بودید دست یافته اید؟ اگر دست نیافته اید، علتش چه بود؟ از کامیابی ها و ناکامی های خود چه درسی می توانید بیاموزید؟ برنامه، علاوه بر هدایت شما در یافتن پاسخ این پرسش ها، معیاری به دست می دهد تا بتوانید فرصت های نو را ارزیابی کنید. مثلا، فلان فرصت چقدر به شما در رسیدن به هدف هایتان کمک می کند؟ اگر کمکی نمی کند، پس چرا قصد استفاده از آن را دارید؟ آیا این فرصت دارد شما را از هدف هایتان منحرف می کند، یا اینکه برنامه و هدف هایتان تغییر کرده است؟

 

بایدها داشتن برنامه ای موثر برای آینده نبایدها
o  تعیین هدف های کلیدیِ سنجش پذیر که منطقا شما را در دستیابی به چشم انداز مورد نظرتان رهنمون شود.

o  تعیین هدف هایی که واقع بینانه و دست یافتنی باشد.

o مراجعه دائمی به برنامه تان در زمان هایی که می خواهید تصمیم های جدی و مهمی در زندگی تان بگیرید.

به جای تکیه بر تلاشهایتان، بخت و اقبال را تکیه گاه خود قرار دهید.

انتخاب هدف هایی با قید و شرط هایی که تحققشان ناممکن است(مثلا اینکه نیاز باشد در کشور به خصوصی متولد شده باشید).

o مرور و بازبینی دیر به دیر برنامه تان.


زیر ذره بین

2. در کارنامکتان چه چیزهایی است؟

  • یک راه خوب برای برنامه ریزی درباره آینده این است که نسخه ای از کارنامک خود را برای سه، پنج و ده سال آینده بنویسید. تا آن موقع، واجد چه صلاحیت ها و مدرک های آموزشی ای شده اید؟ چه عنوان های شغلی ای داشته اید؟ در چه شرکت هایی کار کرده اید؟ در هریک از سمت هایی که داشتید، چه تجربه هایی اندوخته اید؟ اگر نمی دانید که در کارنامک خود چه چیزهایی بنویسید، چرا سری به آگهی های استخدامی در اینترنت نمی زنید؟ این آگهی ها آشکار می کنند که امروزه کارفرمایان برای استخدام کارمند به دنبال چه ویژگی ها و صلاحیت هایی در متقاضیان هستند و توقع دارند متقاضیان چه مدرک های آموزشی ای داشته باشند. برخی از توانمندی ها و ویژگی ها، کم و بیش همواره، خواهان بیشتری دارند، مثل گواهی نامه های آموزشی، دانش استفاده از رایانه، و تجربه کار در کشور های گوناگون. بنابراین، با بررسی الزامات استخدامی ای که امروزه وجود دارد و با اندیشیدن به آینده، می شود انتظار داشت که شما بتوانید خطوط اصلی کارنامک آینده تان را ترسیم و برای تحقق آن تلاش کنید.

 

برای هر آنچه می خواهید در زندگی بدان vدست یابید، باید تلاش کنید و خود را آماده سازید

3. طرح ریزی برنامه

برنامه ای مطمئن درباره شما باید چهار مولفه اصلی داشته باشد:

  • بیانیه چشم انداز، که جایگاهی را که می خواهید در آن قرار بگیرید تعریف کند مجموعه ای از هدف ها، که اگر تحقق یابند، شما را به سوی چشم انداز مورد نظرتان هدایت می کند.
  • ((نقشه راهِ موفقیت)) که نشان دهد این هدف ها چطور با همدیگر در ارتباط اند شاخصه ای که تصویری را از موفقیت در هر مرحله به دست دهد.

نخست به چشم اندازتان برای آینده بیندیشید: آیا کل چشم اندازتان فقط بر یک هدف معطوف است، مثلا اینکه رئیس شرکتی چند ملیتی شوید، یا اینکه به سبک زندگی مربوط می شود، مثلا اینکه همکار ثروتمند و محترمی در موسسه ای حقوقی بشوید؟ از برخی از تمرین هایی که شرح آنها در صفحات پیش داده شد استفاده کنید تا به مدد آنها بتوانید روشن تر درباره چشم اندازتان فکر کنید. سپس، ماحصل اندیشه هایتان در این باره را در بیانیه چشم انداز بنویسید.

این نوشته نباید از یک پاراگراف بیشتر شود، با این حال، باید در بردارنده همه ویژگی هایی باشد که برایتان مهم است. برای نوشتن این بیانیه به اندازه کافی وقت بگذارید، زیرا نخستین گام مهم در برنامه ریزی برای آینده تهیه همین بیانیه است.

4. تکمیل کردن چشم انداز

وقتی به تصوری روشن از کلیت چشم انداز خود در آینده دست یافتید، آن وقت باید چشم اندازتان را به اجزای تشکیل دهنده اش تقسیم کنید. برای انجام دادن این کار، باید مجموعه ای از مهم ترین هدف هایی را مشخص کنید که امکان دستیابی به چشم اندازتان در گرو تحقق آنهاست.

با پرسیدن سوال های زیر از خود، شاخصه ای ایجاد کنید درباره مفهوم موفقیت در مورد هریک از هدف هایتان در نقشه راهِ موفقیتی که ترسیم کرده اید:  بله  خیر

از خودتان بپرسید آیا برای دست یافتن به هدفم، دارم در مسیری صحیح گام برمیدارم؟

1 . آیا از دلیل اهمیت این هدف آگاهم؟

2 . آیا می دانم که هدفم با نقشه را موفقیتم چطور به هم مربوط می شوند؟

3 . آیا می توانم تشخیص دهم چه چیزی باید محقق شود و تا کی؟

4 . آیا می توانم میزان تحققش را اندازه بگیرم؟

5 . آیا می دانم که چند وقت یک بار باید درباره پیشرفتم عمیقا فکر کنم؟

6 . اگر این هدف محقق نشد، آیا می دانم که باید چه کار کنم؟

 

ماحصل اندیشه هایتان در این باره را در

بیانیه چشم انداز بنویسید. این نوشته نباید از

یک پاراگراف بیشتر باشد، با این حال، باید در بردارنده

همه ویژگی هایی باشد که برایتان مهم است.

20 %

از افراد هدف های خود را برای سال جدید می نویسند، احتمال رسیدن اینها به هدف هایشان 10 برابر کسانی است که هدف های خود را نمی نویسند.

3%

از اعضای گروهی از دانش آموختگان در رشته مدیریت ارشد کسب و کار از دانشگاه هاروارد هدف های خود را روی کاغذ آوردند، 10 سال بعد، درآمد این ها 10 برابر کسانی بود که این کار را نکرده بودند

 

5. تهیه نقشه راه موفقیت برای آینده تان

نقشه راه موفقیت ابزار مفیدی است برای حلاجی کرد کارهای اساسی ای که باید برای رسیدن به هدف هایتان انجامسان دهید و به مدد آن می توانید همه این کارها را در یک قاب گرد هم آورید.

  • برای آماده ساختن نقشه راه موفقیتتان، از آخر شروع کنید- از هدف نهایی تان. هدف نهایی را در راءس نقشه تان بنویسید.
  • بیندیشید که چطور به این هدف خواهید رسید. برای مثال، فرض کنید در چشم اندازی که برای خودتان ترسیم کرده اید، قصد دارید مدیرفروش یک شرکت بزرگ داروسازی بشوید. برای این منظور، ابتدا باید از سه تا پنج سال مسئول فروش منطقه ای باشید، فروختن محصول به چندین مشتری مهم را در کارنامه خود داشته باشید، و مدرک تخصصی مربوط به فروش را کسب کرده باشید. اینها هدف های سطح دوم را در نقشه راه موفقیتتان تشکیل می دهند.
  • در گام بعدی، از خودتان بپرسید که چطور باید به هدف های سطح دوم برسید، و بر اساس پاسخی که می دهید، سطح بعدی نقشه راه موفقیتتان را تکمیل کنید.
  • در همه مرحله ها، هدف هایی را که تحققشان منوط به تحقق اهداف پیشین آنهاست با استفاده از پیکان هایی به هم وصل کنید.

 

برای مدیرفروش شدن، نخست باید سه تا پنج سال مسئول فروش منطقه ای باشید و مدرک تخصصی مربوط به فروش را نیز اخذ کرده باشید.

 

  • برای اینکه مطمئن شوید نقشه راه موفقیتتان را کامل ترسیم کرده اید و این نقشه توالی ای منطقی را دنبال می کند، از انتهای نقشه، جزء به جزء هدف ها را تا رأس آن بررسی کنید. درباره تک تک هدف ها از خود بپرسید ((چرا باید این کار را انجام دهم؟)) – جواب باید این باشد ((برای دست یافتن به هدف بالا.))

55%

از کارکنان در ایالات متحده راهبردی پنج ساله برای زندگی شغلی خود برنامه ریزی کرده اند

 

نقشه راه موفقیت برای شخصی که قصد دارد مدیر فروش بشود:

44%

از کارکنان در بریتانیا راهبردی پنج ساله با اهدافی معین برای زندگی شغلی خود برنامه ریزی کرده اند

 

منبع: انتشارارت آریانا قلم کتاب عملکرد حرفه ای

دوره های مجازی مرتبط با توسعه فردی در سایت هم آموز:

– مدیریت کار و زندگی

– مدیریت ترس از سخنرانی

– شخصیت شناسی و رفتار شناسی

و سایر دوره ها در حوزه توسعه فردی …

این مطلب را به اشتراک بگذارید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *