کار با دیگران را در قالب آگاهی بخشی، توسعه،کمک یا درمان ترجیح می دهد. توانایی های میان فردی و آموزشی دارد. از فعالیت های معمول در مشاغل و موقعیت های واقع گرا پرهیز می کند.
جستجوگر
جستجو و تحقیق درباره پدیده های فیزیکی،بیولوژیکی و فرهنگی را ترجیح می دهد. توانایی علمی و ریاضی دارد. از فعالیت هایی معمول در مشاغل و موقعیت های متهورانه پرهیز می کند.
هنری
دستکاری مواد فیزیکی یا پرورش مفاهیم انتزاعی را برای خلق فرم ها و محصولات هنری ترجیح می دهد. توانایی هنری، زبانی و موسیقایی دارد. از فعالیت های ساختارمند یا مشاغل قراردادی پرهیز می کند.
متهور
تاثیرگذاری یا رهبری دیگران برای رسیدن به اهداف سازمانی یا سود اقتصادی را ترجیح می دهد. توانایی رهبری و متقاعدسازی دارد. از مشاغل و موقعیت های جستجوگرایانه پرهیز می کند.
قراردادی
سازماندهی و پردازش داده ها در موقعیت های ساختارمند را ترجیح می دهد. توانایی دفتری و محاسباتی دارد. از مشاغل و موقعیت های مبهم، آزاد و بدون ساختار پرهیز می کند.
واقع گرا
کار کردن با ابزار ها، ماشین ها یا حیوانات را ترجیح می دهد، غالبا در فضای باز کار می کند و توانایی مکانیکی یا ورزشی دارد. از فعالیت هایی که مشاغل و موقعیت های اجتماعی نیازمند آن ها هستند، پرهیز می کند.
درک این شش گرایش، نه تنها کمک می کند خودمان را بهتر بشناسیم- بلکه کمک می کند محیط کارمان را که در درجه اول از افراد تشکیل شده است، بهتر درک کنیم.
در واقع، محیط کار، مثل افراد می تواند با استفاده از شش گرایش توصیف شود. بانک مثال خوبی از محیط کار قراردادی است، در حالی که یک آژانس تبلیغاتی مثال خوبی از محیط کار هنری است. بخش عمده ای از رضایت شغلی به سازگاری محیط کار و شخصیت فرد بستگی دارد.
به عنوان مثال، احتمال این که افرادی با گرایش های هنری در محیط های کاری قراردادی مانند بانک یا شرکت های بیمه ناراضی باشند، بسیار زیاد است. به طور مشابه احتمال کمی دارد که یک فرد قراردادی در یک محیط کار هنری مانند آژانس تبلیغاتی یا تئاتر پیشرفت کند. آن چه انجام می دهید (فعالیت های کلیدی) با پشتوانه آن که هستید (منابع کلیدی) انجام می شود. این دو باید با یکدیگر هماهنگ باشند.
منبع : انتشارات آریانا قلم کتاب مدل کسب و کار شما
دوره های مجازی مرتبط با مهارت فردی در سایت هم آموز: